سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بازی زندگی

 

هیچ وقت مغرور مشو ، چون برگای درخت وقتی ریختند که فکر کردند طلا شدند

 

 


نوشته شده در جمعه 88/7/24ساعت 5:42 عصر توسط ستاره نظرات ( ) | |

 

 

میگن مرداب به خاطر آرامش نیلوفر سال ها بی حرکت می خوابه ، تا آرامش نیلوفر به هم نخوره ، برای داشتن کسانی که دوستشان داریم صبور باشیم...

 

 

 

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 88/6/18ساعت 4:30 عصر توسط ستاره نظرات ( ) | |

هنوز یکساعت نیست که خونه رسیدم و دلم برای میز و نیمکت های خط خطی شده ، دعواهای خانم ناظم ، نمره های خوب و بد ، درس خوندن های زیادی ، نخونده سر کلاس رفتن ، تقلب کردن ، نشستن پشت میز ، گوش دادن به صحبت های خانم معلم ، دویدن توی زنگهای تفریح و خیلی چیزای دیگه تنگ شده ...

من دلم تنگ شده حتی برای آجرای مدرسه ...

آخه چرا ، چرا باید دیروز چشم به راه امروز باشم و امروز حسرت دیروز بخورم ؟؟؟!!!

اما دلم برای خوابیدن زیر کولر تا هر وقت دلم می خواد ، کتاب خوندن ، فیلم دیدن ، مسافرت رفتن و خیلی چیزایه دیگه که توی تابستون بیشترمیشه داشتشون هم تنگ شده ...

دلم برای روزی که نه چشم به راه فردا باشم و نه حسرت دیروز بخورم تنگ شده...

...و امسال هم تموم شد ، چه ساده نوشتیم تمام شد و چه پیچیده فکر کردیم تمام شد ...

 


نوشته شده در چهارشنبه 88/3/20ساعت 1:43 عصر توسط ستاره نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت